خاص

.

ڪَرماے دستانت
داغی ِ لبت
هـرم نفس‌هایت
تب تنت و
آتش آغوشت ؛
تابستان چہ میڪَوید این وسط؟
دیدگاه ها (۱)

#چشمانم...,,, چه بی تاب می شودوقتی چکامه های "نگاهت"به آواره...

عصرهای جمعه ،موهایت را ببافتو با موهای پریشان به هیچ غروبی ن...

دلم فقط تو را می خواهد...شب های با تو بودن را،مهتاب راو ستار...

شب كه مى‌شودمن و باران و لالايى نفسهايمحرفهايى ست كه هيچ وقت...

چه دورم از نفس هایت چه از تب کردنم دوریچه بیرحمانه تن دادی ب...

خدایا کفر نمی‌گویم،پریشانم،#چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!مرا بی ...

همراه شو با من، در این سفر پر رمز و راز زندگی. دستانت را به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط